29 اسفند و آنچه به خوردمان دادند
بسم الله
همه ساله 29 بهمن با تبلیغاث و سر و صدای زیاد یک عده می خوان به خورد ملت بدن که دکتر محمد مصدق یک قهرمان ملی و حتی مذهبیه. و هر سال عده ی دیگری با هزار دلیل و ابهام تاریخی و عقلی حرف دیگری می زنند
این مطلب رو در رجانیوز خوندم به نظرم مطلب خوبیه. خلاصه اش چند سواله که براتون می ذارم
1. در حالی که نهضت نفت خود را مرهون مجاهدت تمامی گروه ها می داند (پیشنهاد طرح از دکتر فاطمی، حمایت های مردمی با رهبری آیت الله کاشانی و ضمانت اجرایی آن با اعدامهای انقلابی فدائیان اسلام)، به چه دلیل نقش پیگیری های حقوقی دکتر مصدق را پررنگ ترین قسمت دانسته و نهضت را به وی محدود می کنیم؟
2.وی از کشور سوئیس در خواست تابعیت می کند، آنچنانکه روزنامه «کوریو، مورخ 18 ژانویه 1951» می نویسد: "دکتر مصدق از دولت سوئیس تقاضای پناهندگی و ترک تابعیت ایران را کرده است که به علت عدم پذیرش تابعیتش، مجبور به ترک سوئیس و مراجعت به ایران شده است."
ا ین مطلب در اکثر روزنامه های کشور در 20 اردیبهشت 1331، زمانی که مصدق در اوج قدرت بود، ترجمه و به چاپ رسید.
شاید آنجا که امام خمینی(ره) نیز در بیانی ملی گرا بودن برخی افراد را هم زیر سوال می برند، بر پایه همین مستندات باشد.
3. آیا اساساً اذهان عمومی می پذیرند که شخصیتی که اصالتاً شاهزاده بوده (فرزندِ نوه دختری ناصر الدین شاه) و از طرف مظفرالدین شاه لقب مصدق السلطنه را کسب و به اتکای موقعیت خانوادگی به برخی مناصب بالای حکومتی (درحد فرماندار ومعاونت وزیر و...) رسیده و درافتخارات خود بوسیدن دست ثریا(همسرشاه)، سرکوب قیام مردم تنگستان (درزمان فرمانداری فارس) و... را ثبت کرده، صلاحیت کسب مدال سمبل ملی گرایی را داشته باشد؟
4. آیا تلاشهای دکتر مصدق برای به قدرت رسیدن رضاخان قابل توجیه است؟
از جمله آن تلاش ها موارد زیر قابل اشاره است:
الف- همراهی با گروهی از نمایندگان مجلس در دلجویی از رضاخان (که به قصد فریب مردم با حالت قهر به یکی از روستاهای اطراف سفر کرده بود) و دعوت مجدد وی به قدرت.
ب- عدم عضویت در گروه اقلیت مجلس که شهید آیت الله مدرس برای مخالفت با زیاده خواهی های رضاخان تشیکل داده بود.
ج- عدم ترک مجلس به هنگام رأی گیری برای تغییر سلطنت (شهید آیت الله مدرس و دیگر مخالفان با توجه به غیر قانونی بودن این اقدام، مجلس را به نشانه اعتراض ترک کردند) و ایراد سخنرانی صوری در مخالفت با پادشاهی رضاخان.
.
5. آن هنگام که دکتر مصدق علاوه بر پست نخست وزیری، وزارت دفاع و سرپرستی نیروهای نظامی را نیز بر عهده داشت، بهترین موقعیت بود که با حمایت های مردمی کار را یکسره و طعم شیرین پیروزی نهایی را به کام مردم بچشاند و پایه های یک حکومت کاملاً مردمی را پی ریزی کند اما به گفته خود او، وی به دلیل قسمی که درهنگام نخست وزیری در حمایت از شاه و حفظ حاکمیت خورده بود، از این اقدام خودداری می کرد.
6.در مسیر چند ساله نهضت، افراد زیادی از گروههای مختلف امید خود را به نهضت و شخص دکتر مصدق از دست داده و به مخالفان وی تبدیل شدند. در میان این جمع می توان به برخی همفکران مصدق که از اعضاء برجسته جبهه ملی نیز بودند، اشاره کرد. دکتر بقایی و یا دکتر حسین مکی که درکتاب تاریخ خود، مصدق را چهره نفوذی امریکا معرفی کرد، از این قبیلند. عملکرد مصدق، چگونه منجر به اینگونه برداشتها از سوی همفکرانش شد؟
ضرباتی که امام خمینی (ره) از آن به عنوان سیلی یاد میکنند:
«ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم که در زمان ملیت، در زمان آن کسی که این همه از آن تعریف میکنند، چه سیلی به ما زد آن آدم»